اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه
حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم،
به این کار چی می گن؟
دومی: حس برادری!
**********************************
یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!
**************************************************
آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه: "ما باز هم مزاحم شدیم!"
****************************
حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟
*******************************
یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد ۳۲۰ می خوام. حیف نون هارد ۱۶۰ واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم ۳۲۰. حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه.
***************************************
یه روز یه پسره به دختره می گه با من ازدواج می کنی؟
دختره می گه نه!
و پسر یک عمر با خوبی و خوشی زندگی می کنه!